ده گام تا عزت نفس: توصیه به التزام تقوا در تقویت عزت نفس
یکی از عوامل کسب عزت نفس تقوا است. تقوا یا خودنگهداری یا پرهیزگاری به فضیلتی در زندگی مذهبی و معنوی گفته میشود که: دربرگیرنده حالتهایی مانند «وقف خدا بودن»، «خداترس بودن» و «تواضع» میشود. پرهیزکاری، هم بر حالت درونی و هم رفتار ظاهری تأثیر میگذارد.
تقوا از «وقایة» و وقایة به معنی حفظ شیء است، از آن چه به او زیان برساند.[1]
اندیشمند شهید، مرتضی مطهری درباره تقوا اینگونه مینویسد: این کلمه از ماده «وقی» است که به معنای حفظ و صیانت و نگهداری است. معنای اتّقای احتفاظ است؛ ولی تا کنون دیده نشده که در ترجمههای فارسی این کلمه را به صورت حفظ و نگهداری ترجمه کنند… و اضافه کردهاند که کسی مدعی نشده است که معنای تقوا، ترس یا پرهیز و اجتناب است، بلکه لازمه صیانت خود، از چیزی ترک و پرهیز است…. در بعضی موارد، به معنای خوف و ترس استعمال شده است.[2]
تقوا یعنی: پرهیز در حال حرکت و مراقبت در حال حرکت، در میدانها حرکت بکنید، اما مواظب باشید! از اصطکاکها، از غلط رفتن راهها، از وارد کردن ضایعهها به خود یا دیگران و از تخطّی کردن از حدودی که برای انسان معین کرده که انسان را به گمراهی میبرد، چون جاده بسیار خطرناک و طولانی و ظلمانی است.[3]
بنابراین، معنای مناسب واژه تقوا «خودنگهداری» است. برای تأیید این که «وقایة» به معنای حفاظت و نگهداری از شرور و آفات است، به چند آیه استناد میشود: «فَوَقهُمُ اللّه ُ شَرَّ ذلِک الیَومِ وَ لَقَّهم نَضرَةً وَ سُرُورا؛ خدا هم از شرّ و فتنه آن روز آنان را محفوظ داشت و به آنها روی خندان و دل شادمان عطا نمود.»[4]همچنین میفرماید: «قُوا أنفُسَکُم وَ أهلِیکُم نارا؛[5] خود را با خانواده خویش از آتش دوزخ نگاهدارید.»[6]
در آیات قرآن کریم، 243 واژه در زمینه تقوا به صورت اسمی و فعلی و صفت به کار رفته است و در بسیاری از موارد، به صورت «اتّقوااللّه» آمده است. در برخی از آیات، به صورت «إتقوا رَبّکم» یا «إتقوا اللّه الّذی خَلقکم» به کار رفته است. این تعداد فعل امر به صراحت نشان میدهد که انسان چگونه به رعایت تقوا اهمیت دارد و تا چه حد، انسان از تقوا غفلت میکند.
به گفته مفسر حکیم آیت الله جوادی آملی(حفظه الله): در فرهنگ قرآن کریم، متقی کسی است که: با ایمان و عمل صالح برای خود ملکهای نفسانی فراهم میسازد تا او را از آسیبهای درونی (هوای نفس) و بیرونی (شیطان) مصون دارد.[7]
تقوای الهی عاملی است برای کسب عزت نفس و نقش بسیار مؤثری دارد؛یعنی حالتی در انسان به وجود آید که بتواند بر رفتار و گفتار و اعمال خود مسلط باشد و مطابق وظیفه عمل کند. فرد با تقوا از نظر قرآن برترین افراد دانسته شده است. «اِنّ اَکرمکُم عِند اللهِ اتقاکُم؛ بزرگوارترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست».[8]
به عقیده علامه طباطبائی: «اين فطرت در هر انسانى است كه به دنبال كمالى مىگردد كه با داشتن آن از ديگران ممتاز شود و در بين اقران خود داراى شرافت و كرامتى خاص گردد. و از آنجايى كه دلبستگي عامه مردم به زندگى مادى دنيا است، قهرا اين امتياز وكرامت را در همان مزاياى زندگى دنيا، يعنى در مال و جمال و حسب و نسب و امثال آن جستجو مىكنند و همه تلاش و توان خود را در طلب و به دست آوردن آن به كار مىگيرند تا با آن به ديگران فخر بفروشند و بلندى و سرورى كسب كنند. در حالى كه اين گونه مزايا، مزيتهاى موهوم و خالى از حقيقت است و ذرهاى از شرف و كرامت به آنان نمىدهد و او را تا مرحله شقاوت و هلاكت ساقط مىكند. آن مزيتى كه مزيت حقيقى است و آدمى را بالا مىبرد و به سعادت حقيقي كه همان زندگى طيبه و ابدى در جوار رحمت پروردگار است مىرساند، عبارت است از تقوى و پرواى از خدا.[9]
حضرت یوسف علیه السلام به عنوان الگو برای همه انسانهای پاک دامن، وقتی در معرض گناه قرار گرفت و تمام شرایط آلوده شدن برایش فراهم شد، فقط با تکیه بر نیروی تقوا و مخالفت هوای نفس توانست از ذلت تن دادن به گناه به عزت اطاعت الاهی برسد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هم میفرمایند: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ أَعَزَّ اَلنَّاسِ فَلْيَتَّقِ اَللَّهَ؛ هر کس میخواهد عزیزترین مردم باشد باید تقوا پیشه سازد.»[10]
اگر انسان بخواهد به عزّت نفس و قدرت روح برسد باید از سرچشمه قدرت و منبع عزت در جهان هست و به عزيز واقعى متّكى شود.
اگر انسان به عنوان یکی از مخلوقات خالق جهان، خودش و نفسش و روحش را به منبع قدرت اصيل الهى پيوند بزند در پرتو این اتکال، از ذلّت و زبونى دور خواهد ماند و به عزت نفس لازم دست مییابد.
همچنان که حضرت امیر علیه السلام خدای را چنین مدح مینماید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی لَبِسَ الْعِزَّ وَ الْکبْرِیاءَ وَ اخْتارَهُما لِنَفْسِهِ دونَ خَلْقِهِ وَ جَعَلَهُما حِمی و حَرَماً عَلی غَیرِهِ وَ اصْطَفاهُما لِجَلالِهِ وَ جَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلی مَنْ نازَعَهُ فِیهِما مِنْ عِبادِهِ؛ ستایش ویژه خدایی است که لباس عزّت و کبریایی را پوشیده و این دو را تنها ویژه خود قرار داده و آن را حدّ و مرز بین خود و دیگران گردانیده است و آن را به خاطر جلالت و بزرگیاش برگزیده وآن کس که با وی در این دو منازعه کند از رحمت خود به دور داشته است.»[11]
انسانهایی که از روى حقيقت به حضرت حق گرايش مىيابند، با آزاد كردن نفس عزتمند خويش به اطاعت و بندگي گردن نهاده، بىقيد و شرط تسليـم وى مىشوند و راه پاكى و تقوا در پيش مىگيرند.[12]
حضرت على (علیه السلام) در مورد تأثیر عزت نفس برتقوا چنین مىفرمايد: «لاَ شَرَفَ أَعْلَى مِنَ اَلْإِسْلاَمِ وَ لاَ عِزَّ أَعَزُّ مِنَ اَلتَّقْوَى؛ هيچ شرافتى برتر از شرف اسلام نیست و هيچ عزّتى عزيزتر از پرهيزگارى نیست.»[13]
در یکی از خطبههای ارزشمند در مورد رابطه بین تقوای الهی و عزت نفس و تأثیر آن بر عفت و پاکدامنی چنین میفرمایند: «اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ التَّقْوَى دَارُ حِصْنٍ عَزِيزٍ وَ الْفُجُورَ دَارُ حِصْنٍ ذَلِيلٍ لَا يَمْنَعُ أَهْلَهُ وَ لَا يُحْرِزُ مَنْ لَجَأَ إِلَيْهِ؛ أَلَا وَ بِالتَّقْوَى تُقْطَعُ حُمَةُ الْخَطَايَا وَ بِالْيَقِينِ تُدْرَكُ الْغَايَةُ الْقُصْوَى. عِبَادَ اللَّهِ، اللَّهَ اللَّهَ فِي أَعَزِّ الْأَنْفُسِ عَلَيْكُمْ وَ أَحَبِّهَا إِلَيْكُمْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ أَوْضَحَ لَكُمْ سَبِيلَ الْحَقِّ وَ أَنَارَ طُرُقَهُ، فَشِقْوَةٌ لَازِمَةٌ أَوْ سَعَادَةٌ دَائِمَةٌ؛[14] اى بندگان خدا بدانيد كه تقوا، دژى محكم و شكست ناپذير است، اما هرزگى و گناه، خانهای در حال فرو ريختن و خوار كننده است كه از ساكنان خود دفاع نخواهد كرد و كسى كه بدان پناه برد در امان نيست. آگاه باشيد با پرهيزكارى، ریشههای گناهان را میتوان بريد و با يقين میتوان به برترين جايگاه معنوى، دسترسى پيدا كرد. اى بندگان خدا، خدا را، خدا را، در حق نفس خويش كه از همه چيز نزد شما گرامیتر و دوست داشتنیتر است. پروا كنيد، همانا خدا، راه حق را براى شما آشكار كرده و جادههای آن را روشن نگاه داشت، پس يا شقاوت دامنگير يا رستگارى جاويدان در انتظار شماست.»
بنابراین، تقوا داشتن و التزام به تقوا باعث میشود که فرد متقی با نزدیک شدن به خداوند به عزت نفس و کرامت نفس برسد و بر اساس این بزرگواری به دست آمده از تقوا، هیچ وقت نفس و وجود عزیزش را به گناه آلوده نکند و به عفت و پاکدامنی برسد. به عبارت دیگر تقوا به عنوان یک عامل واسطهای بین عزت نفس و عفت عمل نقش ایفا میکند و این چیزی جز، تأثیر التزام به تقوا بر عزت نفس و عفت نیست؛ بنابراین انسان با تقوا به نیرویی مجـهز میشود که در بـرابر هیچ کس و هیچ چیز غیر از خدا تن به ذلت نمیدهد و تنها تسلیم پروردگار میشود و خودکنترلی بر رفتار و گفتار دارد و در نتیجه سطح حرمت خود فرد بالا میرود.
[1]. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ج 3، ص 479.
[2]. مرتضی، مطهری، ده گفتار، قم، انتشارات صدرا، بی تا، ص 3.
[3]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید غدیر در مورخ 30/6/95، قابل دسترس در پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)، به آدرس: www.khamenei.ir
[4]. سوره دهر(76)، آیه 11.
[5]. سوره تحریم(66)، آیه 6.
[6]. برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به سوره طور، آیه 22؛ سوره غافر، آیه 45؛ سوره دخان، آیه 56؛ سوره طور، آیه 18؛ سوره انسان، آیه 11؛ سوره تغابن(64)، آیه 16.
[7]. عبداللّه، جوادی آملی، تسنیم (تفسیر قرآن کریم)، ج2، ص 132.
[8]. سوره حجرات (49)، آیه 13.
[9] . سيد محمد حسين، طباطبايى، همان، ج18، ص 490-491.
[10] . محمدباقر، مجلسی، همان، ج 74، ص 130، 1403.
[11]. نهج البلاغه، همان، خطبه 192 .
[12]. برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به: فلسفی، محمدتقی، عزت و ذلت از ديدگاه نهج البلاغه، بنیاد نهج البلاغه، 1379.
[13]. نهج البلاغه، همان، حكمت 371.
[14]. نهج البلاغه، همان، خطبه 158.
توصیه های تحول گر در رشد و پویایی حوزه ها از دیدگاه مقام معظم رهبری حفظه الله
این نسلی که امروز در حوزه ها در حال بالندگی است بدون تردید خواهد توانست کارهای بزرگی را که ما از حوزه دانش دین انتظار داریم, انجام بدهد:
1. حوزه به مثابه یک کل، دارای ابعادی است و اجزایی است. یک موجود زنده است; یعنی رشد دارد, تحرک و نشاط دارد, جمود و رکود دارد, حیات دارد, ممات دارد. یک موجود زنده است. دلیل اش هم تاریخ حوزه های علمیه است.
2. روح جدیت و تلاش گری به حوزه های امروز دمیده شود تا دستاوردهای آن حوزه نیز امروزه جلوه گر گردد.
3. نهاد مدیریت می تواند ویژگی سازمان یافتگی را در حوزه های علمیه پدید آورد و آن را برخوردار از یک به هم بافتگی درون سازمانی و برون سازمانی کند. از این روی, وجود مدیریت می تواند وجه امتیاز حوزه امروز با گذشته باشد که درعین حال که حوزه های علمیه از شکوفایی و پویایی برخوردار باشند, با هدایت و راهنمایی مدیران توان مند و فهیم جهت داده شوند. «با این وصف که حوزه ای مانند نجف, از این بالندگی برخوردار بود, ولی فاقد سازمان یافتگی بود و این امر به عنوان یک کاستی مطرح می شود.»
4. تولید نیروی انسانی زبده در این سطحی است که امروز ما داریم مشاهده می کنیم, یک نمونه اش را من امشب در گفته های آقایان دیدم… نمونه های دیگرش را هم من در بعضی از جمعهای فضلا که با من ملاقات کردند مشاهده کردم… جمعی از فضلای کاوش گر در علوم عقلی, فلسفه و کلام و عرفان و منطق و اینها یکی دو سال پیش از این ملاقات کردم… فضلایی که با دانشگاه ها ارتباط دارند. آن جا هم من همین [نیروی انسانی زبده] انطباق و انعکاس را در ذهن خود داشتم.
از جهت مسائل حوزه ای هیچ احتیاجی به کس دیگری نداریم… می توان از این فضلا استفاده کرد.
کارگزاران جامعه از مهمترین ارکان حکومت هستند.
کارگزاران جامعه از مهمترین ارکان حکومت هستند که در اداره حکومت نقش بسزایی دارند. وجود کارگزاران اخلاق مدار به قدری حائز اهمیت است که امام علی علیه السلام طی نامهای به مالک اشتر در نهج البلاغه، التزام علمی و عملی اخلاق حکومتی هر یک از کارگزاران را به صورت عمومی و حتی اختصاصی بیان کردهاند. لذا گماشتن کارگزاران بر مناصب حکومتی بدون پشتوانه فکری و رفتاری عفیفانه، صالح و شایسته سبب نارضایتی عوام جامعه و خشنودی خواصی می شود که از دایره ی اخلاق کارگزاران اسلامی با محوریت دنیاگرایی خارج شده اند. نهادینه و عملیاتی شدن تقوی و بسیاری از التزامات عملی دیگر در تمام ابعاد و اخلاق هر یک از کارگزاران چون نظامیان، قضات و داوران، بازرگانان، دبیران و غیره علاوه بر معرفی الگوی مناسب برای مردم، موجب استقرار حکومت توحیدی خواهد شد
شکوفایی شکوهمندجوانان برتراز دیدگاه امام حسین(ع)
شکوفایی شکوهمندجوانان برتراز دیدگاه امام حسین(ع)
حضرت امام حسین علیه السلام جهت تربیت حضرت علی اکبر علیه السلام خود را با عوالم فرزندش هماهنگ ساخت و رفتاری را که در خور درک نوباوه اش بود پیش گرفت، زیرا در روایتی از اهل بیت (آمده است: «من کان له صبی فلیتصابّ»[1] هر کس بچه دارد، باید خود را به بچگی بزند و این برنامه را در مکتب جدّش حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آموخته بود.
آن امام همام علیه السلام در سایه معیارهای تربیتی قرآن و سنت شخصیت فرزندش را به عنوان انسانی شجاع، طالب فضیلت و مُصرّ در احقاق حق بارور نمود؛ او عالی ترین عواطف را نثار فرزندش کرد و با بوسیدن و نگاه های آمیخته با محبت و لبخندهای شادمانه این رفتارهای عاطفی را نسبت به علی اکبر علیه السلام بروز داد. عقاد می گوید: «امام حسین علیه السلام از آن کسانی بود که به فرزندان خود محکم ترین علایق و محبت ها را دارند و عواطف نیرومندی دارند.»[2]
امام به فرزند خویش کمک می کرد تا شخصیت او رشد کند. حتّی در معاشرت ها و مجالست ها برایش حیثیت والایی قایل می گردید و جایی را برایش فراخ می ساخت تا بنشیند. به هنگام نام بردن از او الفاظی توأم با احترام به کار می برد تا از همان دوران کودکی احساس سرافرازی کند و بتواند در سایه چنین هویتی از دین خدا دفاع کند یا حقوق محرومان را باز ستاند و در برابر اجحاف و ستم بی تفاوت نماند و عصیان مطلوب در مقابل رفتارهای زشت و نامشروع داشته باشد.
از سن هفت سالگی کودک را به تنظیم رفتارهای پسندیده تمرین می داد؛ با مراقبت های صحیح و سنجیده و اصولی تحرک هایش را سامان می بخشید و تحت ضوابطی معقول قرار می داد؛ از همین دوران تمرین های دینی و آموزش حکمت ها را برای فرزندش به کاری بست و به وی توصیه می کرد نماز بخواند زیرا جدّ ماجدش فرموده است:
«مروا اولادکم بالصّلوة لسبع؛[3] کودکان خود را از سن هفت سالگی به نماز وادارید. »
در همین دوران امام زمینه هایی را فراهم ساخت تا فرزندش قرآن را بیاموزد و با این اقیانوس بی کران الهی آشنا شود.
عبدالرحمان سلمی به حضرت علی اکبر علیه السلام سوره حمد را می آموخت، وقتی طفل تمام سوره را آموخت و آن را در حضور پدر قرائت کرد، امام به معلمش پول و هدایای فراوان داد و دهانش را از مروارید پر نمود. برخی از این رفتار حضرت شگفت زده شده و چنین عطایی را برای آن تلاش معلم بزرگ دانستند. دلیل آن را از امام سوم جویا شدند. حضرت فرمودند: این هدایا کجا می تواند با عطای سلمی؛ یعنی، تعلیم قرآن (آموزش سوره حمد) برابری کند که هرچه به ازای آن داده شود، ناچیز است.»[4]
1] محجّة البیضا، فیض کاشانی، ج 2، ص 233
[2] پرتوی از عظمت حسین علیه السلام، لطف الله صافی گلپایگانی، ص 172
[3] مسائل الخلاف، ج اول، ص 93
[4] مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 66؛ لؤلؤ و مرجان محدث نوری، ص 44 -45
توصیه مقام معظم رهبری به جوانان
توصیه به جوانان
توصیه ی من به شما جوانان عزیز -چه دختران و چه پسران- همین است. شما در صحنه ی فعالیت های جوانانه، فعالیت علمی، فعالیت تحصیلی، فعالیت تحقیقی، فعالیت سیاسی، فعالیت های اجتماعی گوناگون، کار فرهنگی ، مطبوعاتی، هنری، ورزشی و امثال اینها با همه ی نشاط و با همه ی قدرت حضور داشته باشید و طهارت، تقوا، ایمان، اخلاص و صفایتان را -که حقا و انصافا در بین جوانان دنیا، شما از این جهات نمونه اید- حفظ کنید. اگر این تلاش مؤمنانه و مخلصانه و باصفا، در بین بخصوص جوانان ما و در بین بقیه ی آحاد ملت هم -هرکدام به سهم خودشان- وجود داشته باشد استکبار در مبارزه ی خود با ملت ایران قطعا و یقینا، نه یکبار، بلکه بارها به زانو درخواهد آمد و شکست خواهد خورد.
برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با هزاران تن از دانشجویان و دانش آموزان 75/8/10